بدون عنوان
روزها و شبها تند و تند سپری میشوند... سعی میکنم زیاد مامانی و بابایی رو اذیت نکنم...شبها خوب می خوابم...البته بیشتر زحمتام گردن دو تامامان جونام هست،چون ساعتهایی که مامان لیلا سر کار میره اونها زحمت نگهداری منرو میکشندامیدوارم بزرگ شدم جبران کنم... ...
نویسنده :
مادر
23:08
من روز بروز بزرگتر و شیرینتر میشم... خدا منو برای مامان و بابام نگه داره
بدون عنوان
بدون عنوان
بدون عنوان
لالایی کن بخواب خوابت قشنگه گل مهتاب شبات هزار تا رنگه یه وقت بیدار نشی از خواب قصه یه وقت پا نزاری تو شهر غصه لالایی کن مامان چشماش بیداره مثل هر شب لولو پشت دیواره دیگه بادکنک تو نخ نداره نمی رسه به ابر پاره پاره ...
نویسنده :
مادر
21:40