پرهامپرهام، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره

خاطرات روزانه پرهام

بدون عنوان

فاصله یکسالگی تا دو سالگیم انقدر پر شیطنت بود که پدر و مادرم کمتر تونستند عکسها و خاطراتم رو ثبت کنند چون همش در حال مهار شیطنتهای من بوده اند... تقریبا بعد از اینکه راه افتادم موجود غیر قابل کنترلی بودم ...
28 مرداد 1392

بدون عنوان

کودکی هایم اتاقی ساده بود قصه ای ، دور ِ اجاقی ساده بود شب که می شد نقشها جان می گرفت روی سقف ما که طاقی ساده بود می شدم پروانه ، خوابم می پرید خوابهایم اتفاقی ساده بود زندگی دستی پر از پوچی نبود بازی ما جفت و طاقی ساده بود قهر می کردم به شوق آشتی عشق هایم اشتیاقی ساده بود ساده بودن عادتی مشکل نبود سختی نان بود و باقی ساده بود    ...
28 مرداد 1392

بدون عنوان

جشن تولد یکسالگیم مصادف با ماه محرم بود و نتوانستیم جشنی برگزار کنیم ...ولی کادوهای خودم رو از همه گرفتم .... ...
28 مرداد 1392

بدون عنوان

پسرم : یک بهارو یک تابستان و یک پاییز را دیدی ! از این پس همه چیز این جهان تکراریست........ جز مهربانی!!! یک سالگیت مبارک
28 مرداد 1392